پدربزرگ همه چیز را نگفته بود
کتاب مصور «پدربزرگ همه چیز را نگفته بود» را «محمدمهدی رسولی» داستاننویس و نقاش،...
Also Available in:
- Amazon
- Audible
- Barnes & Noble
- AbeBooks
- Kobo
More Details
کتاب مصور «پدربزرگ همه چیز را نگفته بود» را «محمدمهدی رسولی» داستاننویس و نقاش، نوشته و تصویرگری کرده است. این داستان برای برای کودکان گروه سنی (ج) نوشته شده و موضوع آن مرگ است. پسر نوجوانی به نام عباس پس از مرگ پدربزرگش به یاد حکایتها و صحبتهایی از او میافتد که پیش از مردن برای او دربارهی مرگ و جهان پس از مرگ گفته بود. در بخشی از داستان میخوانیم: «پدرم عکس پدربزرگ را قاب کرد، زد بالای بخاری. عصا و کلاهش را هم گذاشت کنار عکس. پدربزرگ از توی عکس به کلاهش نگاه میکرد و حرص میخورد؛ چون کلاهش خاکی بود. رفتم کلاه را برداشتم که مثل پدربزرگ با سر آستینم آن را پاک کنم، یک دفعه جلال با مشت زد توی کمرم، گفت: "دست نزن، مگر مال تو است؟" با بغض گفتم: "به تو چه، کلاه بابابزرگ خودم است." آبجی سمیه آمد توی اتاق. یک سینی پر از استکان چای دستش بود، گفت: "باز که شما پریدید به هم!" جلال گفت: "به کلاه بابابزرگ دست میزند." گفتم: "به تو چه!" جلال دوباره با مشت کوبید توی کمرم. آبجی سمیه پایش را بلند کرد تا لگدی به جلال بزند، که یک دفعه سینی چای از دستش ولو شد روی فرش. مامان امد تو، زد توی سر خودش، یک نیشگون از آبجی سمیه گرفت و گفت: "خدا مرا مرگ بدهد، از دست شما راحت بشوم!" یک دفعه بغض گلویم را گرفت. فکر کردم اگر مادرم بمیرد...» کتاب پدربزرگ همه چیز را نگفته بود را انتشارات «کتاب نیستان» منتشر کرده است.
- Format:
- Pages: pages
- Publication:
- Publisher:
- Edition:
- Language:
- ISBN10:
- ISBN13:
- kindle Asin:B0DN8WS5TX









